تنها نمایشی که کیومرث پوراحمد به صحنه برد| روایت قاجاری غیر تقلیدی از تهران دوره قاجار
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۸۲۹۲۷
همشهری آنلاین، شقایق عرفینژاد: پوراحمد همان روزها جذب سینما شد و آنطور که احمد طالبینژاد توضیح داده است، کارش را با نقدنویسی شروع کرد و بعد هم بدون تحصیلات آکادمیک شروع به فیلمسازی کرد و مجموعهای از فیلمها و سریالهای ماندگار و خاطرهانگیز را ساخت و البته بعضی فیلمها که خوب نیستند. اما او یک بار هم اجرای نمایش و کارگردانی تئاتر را تجربه کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سال ۹۰ او نمایش «خرده خانم» را با متنی از اصغر عبدللهی در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برد. هرچند قرار بود این اتفاق سال پیشترش بیفتد که نیفتاد و داریوش مهرجویی با کارگردانی نمایش درس، زودتر از او تبدیل به سینماگری شد که نمایش روی صحنه برد.
خرده خانم، تصویری بود از تهران بعد از قتل ناصرالدین شاه و با تکیه بر نمایشهای ایرانی اجرا شد. هرچند با تغییرات. مثل این که سیاه نمایش سیاه نبود و اصلا زن بود. پوراحمد شیفته زبان قجری شاعرانه علی حاتمی بود و زمان قاجار را دوست میداشت. بنابراین متن اصغر عبداللهی را فرصتی دید برای بازسازی این دوران. هرچند او پیش از آن فیلمنامهای را با الهام از زبان علی حاتمی نوشته بود، فقط برای این که این زبان را امتحان کند.
او در مصاحبهای با همشهری الف، در همان سال در باره این ماجرا و انتخاب متن اصغر عبداللهی برای اجرا میگوید: «اصغر گفته بود نمایشنامهای نوشته که در دوره قاجار اتفاق میافتد. هر دوی ما هم شیفته این دوره هستیم. من که اصلاً حوصله خواندن نمایشنامه را ندارم از اصغر خواهش کردم نمایشنامهاش را بدهد بخوانم. راستش مهمترین وجه آن برای من دیالوگهایش بود. دلم میخواست بدانم چهطور میشود دیالوگهای عهد قاجار را به زیبایی نوشت و در عینحال از علی حاتمیهم تقلید نکرد. یک روز توی اینباکس ایمیلم دیدم اصغر عبدالهی نمایش خرده خانم را برایم فرستاده است. یادم هست، هشت و نه شب بود. تا یازده، دوازده شب نمایش را خوانده بودم. فوقالعاده بود؛ شیرین، جذاب و پرماجرا. با دیالوگهای خیلیخیلی زیبا که اصلاً هم ربطی به دیالوگنویسی علی حاتمینداشت. این تأکیدی که درباره دیالوگهای علی حاتمیمیکنم علتش این است که به قول جمشید مشایخی، علی حاتمیبه راستی سعدی سینمای ایران است. من شیفتهی دیالوگنویسی حاتمیهستم. بین خودمان باشد سالها پیش یک فیلمنامهی سفارشی قبول کردم و نوشتم، فقط با این هدف که امکانی باشد تا از دیالوگنویسی علی حاتمیتقلید کنم. یک سال روی آن فیلمنامه کار کردم و به گمان خیلیها موفق بودم در این تقلید؛ البته حدس میزدم که آن فیلمنامه به سرانجام نمیرسد. حدسم هم درست بود! تقلید هم در بهترین شکلش کاری عبث و بیهوده است. کاری که من کردم فقط پاسخی بود به یک شیفتگی کاملاً شخصی و درونی و لاغیر. به هر حال وقتی خرده خانم را خواندم، دیدم همان چیزی است که سالهاست دنبالش بودهام. یک نمایش اورجینال درجه یک و جذاب با همهی جزئیاتی که من دوست میدارم.»
او در مدرسه سابقه اجرای تئاتر داشت و هم در دبیرستان خودشان و هم در دبیرستان دختران نمایشهایی اجرا کرده بود و حتی ارحام صدر یکی از نمایشها را تماشا کرد. او بعدها سراغ سینما رفت و زمانی که بهترین فیلمهایش را ساخته بود، سودای تئاتر همچنان در او زنده بود. همین میشود که وقتی اصغر عبداللهی که از علاقه او به زمان قاجار آگاه بود، خرده خانم را به او میدهد تا بخواند، او شیفته متنی میشود که هم زمان و زبانش قاجاری است و هم تقلید از علی حاتمی نیست. اما همچنان جرأتش را ندارد و آن را «پررویی» میداند، تا این که رضا کیانیان خیالش را جمع میکند: «من درباره بیشتر کارهایم با رضا کیانیان مشورت میکنم. از انتخاب موضوع و فیلمنامه گرفته تا انتخاب بازیگر و… وقتی قضیه تئاتر را برای رضا گفتم و پرسیدم اجرای آن پررویی نیست؟ رضا گفت اصلاً. گفت اتفاقاً حضور تو در تئاتر باعث رونق آن میشود. احتمالاً این را برای دلگرمیمن گفت ولی به هر حال مثل همیشه کلی حرفهای معقول زد و من باور کردم که اگر بیایم تئاتر پررویی نیست؛ یعنی اگر رضا کیانیان میگفت پررویی است، من نمیآمدم.»
او در نهایت مرداد ۱۳۹۰ خرده خانم را با حضور بازیگرانی مثل گلاب آدینه، فرزین محدث، فریدون محرابی، امیررضا وزیری و شهرام نجاتی روی صحنه تماشاخانه ایرانشهر آورد. حضور گلاب آدینه در این نمایش آنطور که پوراحمد گفته، تکیه گاهی برای او بوده تا مطمئنتر حرکت کند: «چند روز پیش به خانم آدینه گفتم که الآن یک ماه و نیم است داریم تمرین میکنیم و از صحنه اول تا دهم را بارها تمرین کردهایم؛ ولی هنوز هم روی همان صحنه اول گیر داریم. خانم آدینه گفت تا روز آخر هم گیر خواهیم داشت. تا زمان اجرای تئاتر این مشکلات خواهد بود. این اولین تجربه من است. رانندهای که تازه گواهینامه گرفته باشد خیلی به تابلوهای راهنمایی متکی است. گلاب آدینه با سی، چهل سال سابقه کار در تئاتر، تابلوی راهنمای من است؛ و همینطور دستیارم بهرام تشکر و بقیه بازیگران که همه از بچههای باتجربه تئاتر هستند. از امیررضا وزیری که خودش سابقهای سی، چهل ساله دارد تا فرزین محدث و فریدون محرابی»
گریههای هوشنگ مرادی کرمانی برای کیومرث پوراحمد | مجید شانس آورد، من شانس آوردم، تلویزیون شانس آورد .. تصاویر وضعیت منزل کیومرث پوراحمد در تهران؛ شیون همسر پوراحمد و ... | چهرههای مطرحی که به دیدار همسر پوراحمد آمدندآنچه برای او در این اجرا یک چالش واقعی بوده، امکانپذیر نبودن کاری است که در سینما به عنوان کارگردان به راحتی انجام میداده است: کات دادن وقتی مشکلی وجود دارد و چیزی دلخواه نیست. اما در تئاتر همه کار در تمرین و پیش از اجرا شکل میگیرد و به محض شروع اجرا در هر شب کارگردان ارتباطش را با بازیگران و صحنه از دست میدهد. پوراحمد در باره این چالش گفته است: «الآن دارم سعی میکنم همه نظریاتم را اعمال کنم. میدانم به هر حال در طول اجرا خیلی اتفاقهای پیشبینینشده خواهد افتاد. دیگر کاری از دست من ساخته نیست. من باید خودم را آماده کنم از آن وسواسهای سینمایی کمیفاصله بگیرم و واقعیت تئاتر را بپذیرم. تئاتر، تئاتر است. یک طرف آن بازیگران هستند و حال و هوایشان، و طرف دیگرش من... به هر حال میدانم موقع اجرا فقط تماشاچی خواهم بود؛ ولی گمان نمیکنم طاقت بیاورم که یک شب توی سالن نباشم.»
به هر حال از خرده خانم در آن سال استقبال خوبی میشود و جزو نمایشهای موفق آن سال قرار میگیرد و کیومرث پوراحمد در تئاتر هم مثل سینما کار دلپذیری به نمایش میگذارد.
کد خبر 752520 منبع: همشهری آنلاین برچسبها کارگردانان سینمای ایران تئاتر کیومرث پوراحمد تماشاخانه ایرانشهرمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: کارگردانان سینمای ایران تئاتر کیومرث پوراحمد تماشاخانه ایرانشهر کیومرث پوراحمد خرده خانم علی حاتمی نمایش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۸۲۹۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مراسم نکوداشت اکبر زنجانپور با حضور استادش
به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجانپور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.
در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.
در آغاز، شهرام گیلآبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما میآورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظهای در تئاتر ما بیحضور ایشان نبوده.
او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت میگیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستانمان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر میایستیم و به ظالم اجازه صفآرایی نمیدهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.
گیلآبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی میداریم.
در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.
سپس احسان حاجیپور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط میشد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.
علی شمس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوههای گوناگون کار میکنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.
او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.
در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.
کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.
در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.
او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقهاش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.
او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.
علو عنوان کرد که در رادیو نمایشهای بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سالها هنوز به خوبی از آنها یاد میشود. او در پایان شعری از سرودههای خودش را خواند.
سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.
او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشارهای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد.
رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزهای خواند که در امر آموزش در استانهای گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!
هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.
او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام میگذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت میکنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمههای من بودند؛ خانمها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.
او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خندههای تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.
رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.
در بخش بعدی، بخشهایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجانپور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.
سپس محمود دولتآبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجانپور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم میزدیم و فکر میکردیم کسانی که کار هنر نمیکنند، چه میکنند.
او ادامه داد: زنجانپور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.
دولتآبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.
این داستاننویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لالهزار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامهای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.
دولتآبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بیحوصله میشد، برای خودش نقشی میساخت و آن را اجرا میکرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شبهایی برگزار میشود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو میکنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته میشوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.
سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجانپور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایشهای تلویزیونی دیدم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجانپور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنههای درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزندهتر بود و هنوز تک تک صحنههای آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است.
رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزتالله مهرآوران و کار زنجانپور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجانپور همچنان بر سرمان باقی بماند.
در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطرهانگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.
سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمیکند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجانپور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجانپور بودن، اصلا ساده نیست.
او با یادآوری اولین خاطرههای خود از زنجانپور افزود: نمایشی از رکنالدین خسروی دیدم که زنجانپور و بهروز بقایی در آن بازی میکردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژیاش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی میرفت، در ذهنم مانده.
دلخواه با بیان خاطره همکاریاش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجانپور ادامه داد: یک نفر میتواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجانپور همه اینها را با هم دارد. رفتار او میتواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاریاش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.
وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه میدیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجانپور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف میزنیم.
دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجانپور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است.
در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نمایندهای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجانپور گفت: خجالت میکشم درباره ایشان صحبت کنم.
او خطاب به زنجانپور ادامه داد: استاد خیلی دوستتان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.
در بخش بعدی، شهرام گیلآبادی که مدتها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگانرادیو بر صورتم نشست که ویژگیهای مشترکی داشتند.
او خاطراتی از بازی زنجانپور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمتهایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجانپور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را میآورد. این آدمها هر چه دارند در طبق اخلاص میگذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفتشناسی و توسعه فکری میدانند. آقای زنجانپور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.
در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی میکند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت میکنم.
او که استاد زنجانپور بوده ادامه داد: شما از زماناستادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجوییاش میگویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی میکرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا میکرد. با دیدن بازی اکبر حیرتزده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف میکردم.
ممنون از زنجانپور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمیرفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان میرفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد میگیرند.
ممنون اضافه کرد: یکی از نقشهای حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رسالهاش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشقاند ولی زنجانپور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.
در بخش پایانی، اکبر زنجانپور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آنقدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد میکند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواسمان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمیشود. همه این کارها را میکنیم که به فضا برسیم. آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفتهای است که هر کس سهم خود را از آن بر میدارد و گذر میکند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمیشود، بسازیم و آنچه را شنیده نمیشود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنیها را گفت.
زنجانپور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمندهام و هم به خودم میبالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر میکند. «ایبسن» میگوید قویترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهاییهای خود را پیدا کنیم.
سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولتآبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجانپور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.
متن تقدیرنامه او را شهرام گیلآبادی خواند و زنجانپور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویدهام و امشب جایزه گرفتهام.
اسماعیل خلج که سالها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطرهای از زنجانپور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم من هم این اسم را از شخص دیگری گرفتهام و بر نمایشنامهام گذاشتهام.
زنجانپور هم توضیح داد نوهاش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.
بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجانپور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.
در ادامه تصاویر دیگری از این مراسم را میبینید: